چالش‌های پیش روی اولیای دم در اعمال حق بر قصاص

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 دانشیار، گروه حقوق کیفری و جرم‌شناسی، دانشکدۀ حقوق، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران.

2 دانشجوی دکتری حقوق کیفری و جرم‌شناسی، گروه حقوق کیفری و جرم‌شناسی، دانشکدۀ حقوق، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران.

چکیده

بر خلاف قوانین کیفریِ پیش از انقلاب اسلامی که در آن جنبۀ عمومی قتل عمد کاملاً بر جنبۀ خصوصی آن غلبه می‌کرد، با وقوع انقلاب و تغییر رویکرد قانون‌گذار، به تبعیت از نظام کیفری اسلام و در راستای حمایت از بزه‌دیدگان، حقّ بر مجازات مجرم در قالب قصاص نفس به‌طور کامل به ورثهّ مقتول که همان اولیای دم هستند، اعطا شده است. این اقدام، به‌نوعی قابل گذشت دانستن قتل عمد، واگذاری حقّ کیفر به خانوادۀ مقتول و در نتیجه، تقویت نقش بزه‌دیدگان قتل عمد در فرایند کیفری تلقی می‌شود، اقدامی که به معنای واگذاری تمامی مسئولیت‌های ناشی از تصمیم‌گیری و اجرای حکم به اولیای دم است. پرسش اصلی مقاله این است که اعطای حق بر قصاص به اولیای دم و مشارکت دادن آنان در فرایند کیفری چه آثار و پیامدهایی را به همراه دارد؟ برای پاسخ‌گویی به این پرسش، ضمن بهره‌گیری از روش تحلیل اسناد و مدارک، ۱۸ پروندۀ قتل عمد در بازۀ زمانی سال‌های ۱۳۷۵ تا ۱۴۰۰ مورد مطالعه قرار گرفت. همچنین، با استفاده از روش مصاحبه عمیق، با ۲۳ تن از اعضای خانواده‌های مقتولین و نیز ۷ نفر از کنشگران فعال در فرایند رسیدگی به پرونده‌های قتل (شامل قضات، وکلای دادگستری و اشخاص فعال در زمینه میانجی‌گری در پرونده‌های قتل)، به‌صورت فردی و گروهی مصاحبه به عمل آمد. یافته‌های این پژوهش نشان داد که اگرچه اعطای حق بر قصاص به اولیای دم می‌تواند به ظاهر موجبات تشفی خاطر بزه‌دیدگان را فراهم آورد، اما در عمل ممکن است به عاملی در جهت ایجاد تقابل میان دو خانواده و یا جامعه محلی، احساسی شدن فرایند دادرسی، تهدید و به خطر افتادن امنیت جانی خانواده بزه‌دیدگان و در نتیجه افزایش فشار روانی و تعویق در روند درمان و التیام روحی آنان تبدیل شود. در این راستا، جهت رفع این چالش‌ها و کاهش آثار مخرب این حق اعطایی، انجام برخی اقدامات از جمله نظام‌مند نمودن فرایندهای ترمیمی و مراجعه به اولیای دم جهت کسب رضایت، جرم‌انگاری هرگونه تهدید و خدشه به امنیت خانواده بزه‌دیده توسط خانواده بزه‌کار و اطرافیان وی به‌عنوان جرمی دارای جنبۀ عمومی و علیه دادگری قضایی، به حداقل رسانیدن حضور اولیای دم و مواجهۀ فیزیکی طرفین دعوی، و رفع الزامات قانونی جهت مشارکت فعال اولیای دم یا نمایندۀ آنان در فرایند دادرسی و اجرای حکم، ضروری به نظر می‌رسد.

کلیدواژه‌ها


عنوان مقاله [English]

Challenges Faced by the Avengers of Blood (Relatives of the Victim) in Exercising the Right to Qiṣāṣ

نویسندگان [English]

  • Mohammad Farajiha 1
  • Abbas Moradi 2
1 Department of Criminal Law and Criminology, Faculty of Law, Tarbiat Modares University of Tehran
2 Department of Criminal law and Criminology, Faculty of Law, Tarbiat modares university of Tehran
چکیده [English]

The right to punish the criminal in the form of qiṣāṣ (Arabic: قِصَاص, lit. “accountability, pursuing, or prosecuting”) has been fully granted to the heirs of the victim, who are the avengers of blood (relatives of the victim), following the revolution and the change in the legislator’s approach. This aligns with the Islamic penal system and the protection of victims. In contrast, prior to the Islamic revolution, the public aspect of intentional homicide (Arabic: قَتْلُ الْعَمْد, romanized: qatl al-ʿamd) completely prevailed over its private aspect. This action is considered as a kind of forgivable murder, assigning the right of punishment to the victim’s family, and thus strengthening the role of the victims of intentional murder in the criminal process. This action means assigning all the responsibilities resulting from the decision making and execution of the sentence to the avengers of blood. The main question of this article is: What effects and consequences does granting the right to qiṣāṣ to the blood avengers and involving them in the criminal process have? To answer this question, 18 cases of intentional murder were studied using the method of document analysis during the period from 1996 to 2021. Additionally, with the use of in-depth interviews, individual and group discussions were conducted with 23 family members of the victims and 7 active participants in the investigation of murder cases, including judges, lawyers, and individuals involved in mediation for murder cases. The findings of this research indicated that while granting the right of qiṣāṣ to the relatives of the victim can ostensibly provide solace to the victims, in practice, it may become a factor in creating conflict between the two families or within the local community. This situation can make the judicial process emotional, threaten the safety of the victims’ families, and result in increased psychological pressure, ultimately delaying their treatment and psychological healing. In this regard, it is necessary to take certain measures to overcome these challenges and reduce the destructive effects of this grant. These measures include systematizing restorative processes and consulting with the victim’s relatives to obtain consent, criminalizing any threats or harm to the victim’s family by the offender and their associates as a public crime against judicial justice, minimizing the presence of blood avengers (the victim’s relatives) and physical confrontations between the parties involved in the lawsuit, and removing legal requirements (operation of law) for the active participation of blood avengers or their representatives in the trial and execution of the sentence.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Right to qiṣāṣ (Arabic: قِصَاص
  • lit. “accountability
  • pursuing
  • or prosecuting”)
  • Victims of Murder
  • Psychological pressure
  • Secondary victimization
  • Security of victims
  1. قرآن کریم.
  2. قانون مجازات اسلامی مصوب 1392.
  3. قانون آیین دادرسی کیفری مصوب 1392.
  4. تجری، فرهاد؛ شکربیگی، علیرضا؛ نادری، قباد. (1397ش). بزه‌دیده قتل عمد در حقوق ایران و فرانسه. تهران: فرهوش.
  5. حاجی‌زاده، حمیدرضا. (1384ش). مصوبات و تصمیمات قوه قضاییه و شورای‌عالی قضایی. تهران: ققنوس.
  6. خبرگزاری عصر ایران. (1399). بازآورده‌شده از: com/003C37
  7. رایجیان اصلی، مهرداد. (1385ش). بزه‌دیدگان؛ حقوق و حمایت‌های بایسته. پژوهش حقوق عمومی، 8(19)، 117-139.
  8. رایجیان اصلی، مهرداد. (1390ش). بزه‌دیده‌شناسی حمایتی. تهران: دادگستر.
  9. رحمانیان، عبدالمجید؛ سهرابی، کامران (1390ش). حمایت از بزه‌دیدگان قتل عمد در نظام عدالت کیفری ایران. تهران: دار الفنون.
  10. رستمی، هادی. (1400ش). گذشت‌پذیری جرائم در پرتو مبانی حقوق کیفری. مطالعات حقوق کیفری و جرم‌شناسی، 51(2)، 323-343.

https://doi.org/10.22059/jqclcs.2022.328210.1706

  1. رضوی‌فرد، بهزاد؛ مرادقلی، حسین؛ ضرغامی، سیروس. (1395ش). بررسی آثار ترمیمی اجرای مراسم خون‌صلح؛ مطالعۀ موردی در استان کرمانشاه. مجله حقوقی دادگستری، 80(94)، 217-234. https://doi.org/10.22106/jlj.2016.21905
  2. روستایی، مهرانگیز؛ رحمانیان، حامد. (1400ش). مدنی‌سازی حقوق کیفری در پرتو قانون کاهش مجازات حبس تعزیری. مجله حقوقی دادگستری، 85(113)، ص161-184.

https://doi.org/10.22106/jlj.2021.137745.3724

  1. رهامی، محسن. (1385ش). زمینه‌های عدالت ترمیمی در حقوق کیفری ایران. مجله دانشکده حقوق و علوم سیاسی، ش74، 149-177.
  2. زینالی، امیرحمزه؛ مقدسی، محمدباقر. (1392ش). رویکرد تطبیقی به نقش و جایگاه بزه‌دیده در فرایند کیفری. آموزه‌های حقوق کیفری، 10(5)، 181-210.

https://dorl.net/dor/20.1001.1.22519351.1392.10.5.7.3

  1. شایان، علی. (1389ش). روش تحقیق میدانی در علوم جنایی. تهران: دادگستر.
  2. شایان، علی. (1384ش). عدالت برای بزه‌دیدگان؛ ادارۀ کنترل مواد مخدر و پیشگیری از جرم سازمان ملل متحد. تهران: سلسبیل.
  3. شیری، عباس. (1385ش). فرایندهای عدالت ترمیمی. فصلنامه علمی پیشگیری از جرم، 1(1)، 17-54.
  4. شیری، عباس. (1397ش). حق بزه‌دیده در تعیین کیفر و نحوۀ اجرای آن. فصلنامه دیدگاه‌های حقوق قضایی، 23(81)، 77-105.
  5. صابر، محمود. (1388ش). آیین دادرسی دیوان کیفری بین‌المللی، تهران: دادگستر.
  6. علیوردی‌نیا، اکبر؛ حسینی، محمدرضا. (1393ش). شرمساری بازپذیرکننده به‌مثابه راهبرد فرهنگی در کنترل جرم. فصلنامه راهبرد اجتماعی فرهنگی، 3(10)، 7-38.

https://dor.isc.ac/dor/20.1001.1.22517081.1393.3.1.1.2

  1. غلامی، حسین. (1385ش). عدالت ترمیمی، تهران: سمت.
  2. فرجیها، محمد؛ امینی، محبوبه. (1395ش). تأثیر رابطه مرتکب و بزه‌دیده بر گذشت و سازش در پرونده‌های ضرب‌وجرح. مجله حقوق جزا و سیاست جنایی، 1(1)، 75-96.
  3. فرجیها، محمد. (1396ش). دانش‌نامۀ عدالت ترمیمی، (مجموعه مقاله‌های همایش بین‌المللی عدالت ترمیمی و پیشگیری از جرم). تهران: میزان.
  4. قوام، سید عظیم. (1392ش). نقش بزه‌دیدگان در کشف جرم و حمایت پلیس از آنان. فصلنامه انتظام اجتماعی، 5(3)، 111-144.
  5. کوشا، جعفر. (1388ش). جرائم علیه عدالت قضایی. تهران: میزان.
  6. گلدوست جویباری، رجب؛ اکبری، جهاندار. (1388ش). عوامل انسانی اطاله دادرسی در امور کیفری. مجله تحقیقات حقوقی، 12(49)، 281-320.
  7. نجفی ابرندآبادی، علی‌حسین. (1382ش). از عدالت کیفری کلاسیک تا عدالت ترمیمی. مجله الهیات و حقوق، ش9-10، 3-38.
  8. Armour, M. P. & Umbreit, M. S. (2007). Ultimate penal sanction and closure for survivors of homicide victims. Marquette Law Review, 91, 381-424.
  9. Berns, N. (2009). Contesting the victim card: Closure discourse and emotion in death penalty rhetoric. The Sociological Quarterly, 50(3), 383-406. https://doi.org/10.1111/j.1533-8525.2009.01145.x
  10. Bandes, S. (1999). When victims seek closure: Forgiveness, vengeance and the role of government. Fordham Urban. Law Journal, 27, p.1599. https://doi.org/10.2139/ssrn.223590
  11. Emmerson, B., Ashworth, A., Macdonald, A., & Summers, M. A. (2012). Human rights and criminal justice. Sweet & Maxwell.
  12. Goodwin, M. L. (1997). An eyeful for an eye-an argument against allowing the families of murder victims to view executions. Brandeis Journal of Family Law, 36, 585-608.