کودکان و نوجوانان از آنجایی که میتوانند مخاطب قانونگذار باشند، امکان ورود به حوزۀ حقوق کیفری از باب بزهکاری را دارا هستند و به لحاظ شرایط خاص جسمانی و عاطفی نیز ممکن است در معرض انواع سوءاستفادهها و بزهدیدگیها قرار گیرند. برخی از کودکان و نوجوانان، صرفنظر از شرایط مذکور، به دلیل اوضاع و احوال مخاطرهآمیز بیشتر در معرض انواع بزهکاریها و بزهدیدگیها قرار دارند که میتوان از آنها به عنوان «کودکان در معرض خطر» یاد نمود. مصداقهایی از این سه نوع کودک و نوجوان را میتوان در رُمان سالهای ابری اثر مشهور علیاشرف درویشیان یافت که آنها را میتوان از بعد روش تحلیل محتوا از منظر برخی نظریههای جرمشناختی مورد بررسی قرار داد. نتیجۀ چنین کاری از یکسو میتواند وجود ارتباط تنگاتنگ میان ادبیات و جرمشناسی را نمایان ساخته و از سوی دیگر از ادبیات به عنوان ابزاری پیشگیرانه برای ساختن جامعۀ آرمانی استفاده نمود.