برای تحقق جرم و ایجاد رابطه بین مرتکب و عنصر مادی جرم، وجود عنصر معنوی ضروری است. هرگاه این عنصر روانی از نوع عمد باشد، مشکل چندانی وجود ندارد؛ زیرا مرتکب، عمل مجرمانه را و در موارد لازم، نتیجه را به صورت مستقیم یا تبعی قصد نموده است؛ اما در موارد غیر عمد اعم از شبه عمد و خطای محض، ایجاد این رابطة استناد بین فعل مجرمانه و مرتکب قدری مشکل است. در مواردی که این رابطه مبتنی بر خطای جزایی است، در حقوق داخلی معمولاً از آن با بیاحتیاطی، بیمبالاتی، عدم رعایت نظامات دولتی و عدم مهارت و در حقوق کامنلا با غفلت[1] و بیپروایی[2] یاد میشود که به علت همین پیچیدگی در ایجاد استناد مبتنی بر این عناصر، به ویژه در کامنلا، بحثهای فراوانی شده است. این مقاله به دنبال تبیین و تحلیل آن در حقوق داخلی و کامنلا میباشد.